پس از اینکه شروع به ایده پردازی و استفاده از قوه خلاقیت خود به عنوان ایده پرداز می کنید کم کم با این سوال مواجه می شوید که…
یک ایدهپرداز چگونه میتواند ذهن خود را برای ارائه ایدههای نو، لحظه به لحظه پویا و فعال نگه دارد؟
به یاد داشته باشید که ایدهها همیشه در اطراف ما هستند. مثل امواج و صداهایی که ما نمیشنویم. کافی است گوش ما با فرکانس آن آشنا شود. آن وقت است که میبینیم ما کارهای نیستیم و دائماً افکار و ایدهها به ذهن و وجود ما جاری میشوند و متوجه میشویم بدون اینکه به چیز خاصی فکر کنیم تحت تأثیر محیط، مشغول .خلق ایده هستیم آن هم به شکلی غیرقابلکنترل. بازگذاشتن درهای ورودی ذهن اولین اولویت در خلق ایده است
نکته دیگر این که هرگز نگوییم: «من که ایدهای ندارم» یا «اصلاً به ذهن من ایدهای نمیرسد» یا «آنها از کجا این ایدهها به ذهنشان میرسد؟» و امثال این جملات. اگر با مطالعات روانشناسی در مورد نگرش منفی آشنایی داشته باشید میدانید که به محض این که این نوع تفکرات منفی به سراغ ما میآید ناخودآگاه یکی از درهای ذهن که شاید بتوان گفت بزرگترین آنهاست، بسته خواهد شد و اولین تأثیر آن نیز بر زبان جاری میشود: من نمیتوانم! پس دائم با خودمان باید این موضوع را تکرار کنیم که من بهترین ایدههای دنیا را دارم. وقتی از این افکار و احساسات منفی میگذریم، ذهن آزاد میشود و محیط اطراف را با خیال راحتتری بررسی می کند.
باید در کنار ذهن، چشممان نیز حساس باشد؛
به هر چیزی در اطرافمان نگاه کنیم و همه چیز را مورد تحلیل قرار دهیم: رفتار آدمهای محیط، صداها، رنگهای اطراف، نوع برخورد افراد و … در کنار این حساسیت چشم، هر شخصی کم کم به این موضوع میرسد که در شرایط خاصی ذهن او بیشترین فعالیت را دارد. حتی در ساعات خاصی از روز یا شب. مثلاً به این نتیجه میرسیم که در ابتدای روند خوابیدن بیشترین افکار و ایدهها به ذهن ما میرسد یا شاید هنگام پیادهروی در فضای سبز یا دوشگرفتن یا رانندگی و … و شاید هم به مرور زمان و با تمرین زیاد، در هر لحظه از شبانه روز و در هر مکان ممکن. در نهایت زمانی که یک ایده به ذهن ما میرسد شاید چنان شوکی به ما دست دهد که ناگهان پیش خود بگوییم که این دیگر از کجا آمد؟ من به چه چیزی فکر میکردم؟ یا در چه شرایطی بودم؟ آن وقت است که متوجه میشویم ذهن و فکر ما باز شده و در هر لحظه فعال و پویاست.
بهطور کلی میتوان گفت برای رسیدن ایدههای خوب به ذهن انسان، مقدار بسیار زیادی عشق و علاقه بهکار، کمی آرامش و اندکی حساسیت به محیط اطراف نیاز داریم.
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
و اما از نظریه چهل روز نیز غافل نشوید!
شاید برای خودتان یا اطرافیانتان اتفاق افتاده باشد که ایدهای را در ذهن دارند اما به هر دلیلی آن را پیادهسازی نمیکنند یا حتی پس از مدتی به فراموشی میسپارند. اما مدتی بعد متوجه میشوند یا حتی به عینه میبینند که همان ایده با اندکی تغییر یا دقیقاً به همان صورتی که در ذهن شما خطور کرده بود توسط فرد دیگری عملی شده است. بله این شاهد عینی همان نظریه چهل روز است که بسیاری از مدرسان خلاقیت به آن اذعان دارند و بیانکننده این مطلب است که اگر تا چهل روز از ایده خود استفاده نکنید همین ایده به ذهن کسی دیگر خطور خواهد کرد و به نوعی قانون پایستگی ایده تا زمان اجرای آن بر کائنات حکمفرماست، پس زرنگ باشید و ایدههای ناب خود را تا توسط فرد دیگری اجرایی نشده است عملی کرده و از افسوس خوردن در آینده بهخاطر تنبلی و تعلل خود را نجات دهید. خلاصه، ایدهها منتظر شما نمیمانند!
احسان نظری