داستان سرایی داده محور اولین موج از ۹ موج بلند اقیانوس داستانسرایی میباشد. داستانسرایی مبتنی بر داده زیرمجموعهای از داستانسرایی است که حس کنجکاوی را تحریک میکند و باعث میشود افراد نسبت به موضوع دید کلی پیدا کنند. به همین دلیل ارزش صرف وقت و انرژی برای کاوش در دادههای کسبوکار را دارد.
در ادامه به بررسی چند مثال از داستان سرایی داده محور برای شما بیان میشود:
یکی از مثالهای بارز استفاده از داده برای رسیدن به اهداف برند، سرویس «گوگل ترند» است که با بهرهگیری از قدرت داده و بر مبنای جستجوی افراد مشخص میکند که کاربران در مناطق مختلف جهان کدام عبارات و موضوعات را جستجو میکنند که همین میتواند سرمنشاء روایتگری برای تبلیغ یک محصول یا خدمت در هر جای دنیا شود.
روش سادۀ دیگر برای استفاده از داده در داستانسرایی تبلیغاتی، گنجاندن دادهها و اطلاعات مرتبط با محصول در داستان است به طوری که با پرداختن به آمار و ارقام، مشکلی در جامعه آشکار میشود که فقط محصول یا خدمت مورد نظر میتواند به عنوان قهرمان داستان آن را برطرف کند.
همچنین استفاده از داده در داستانسرایی میتواند به تبیین خط مشی کلی برند در جامعه نیز کمک کند و همچنین کنشهای جمعی مبتنی بر دریافت اطلاعات را در افراد ایجاد کند.
با توجه به اینکه دادهها برای کسبوکارهای امروزی اهمیت بهسزایی دارند، بسیاری از سازمانها و برندها دادههای مشتریان خود را از طریق مدلهای گوناگون جمعآوری و پس از تحلیل تخصصی دادهها، بر اساس آنها اقدام به روایتگری میکنند.
برای مثال شرکت اسپاتیفای در طول سال با جمعآوری پیشرفتۀ دادۀ کاربرانش به بررسی دقیق آهنگهایی میپردازد که در لیست پخش هر یک از آنان قرار میگیرد و با استفاده از دادههای بهدستآمده، گزارش پایان سال کاربران ویژهاش را با بهرهگیری از داستانسرایی شخصیسازی کرده و برای آنها ارسال میکند.
در این گزارش یک فرد متوجه میشود که در طول سال به کدام آهنگ یا آهنگهای یک هنرمند بیشترگوش داده یا چه مدت زمانی را صرف گوشدادن آهنگ در اسپاتیفای کرده است، سپس با تحلیل این دادهها و تلفیق با بُعد روانشناسی کاربر، آنها را در گزارش پایان سال قرار میدهد.
پس واضح است که اگر یک شرکت سیستم جمعآوری و تحلیل داده در اختیار داشته باشد، میتواند از آن به بهترین شکل ممکن بهره ببرد تا روایتگری تأثیرگذاری در کسبوکار داشته باشد.